اوون مارونی فیزیکدان دانشگاه آکسفورد انگلستان تاسف می خورد که فیزیکدانها سالهای زیادی را سرگرم مسائل بیهوده بودند. وی می گوید از زمانی که نظریۀ کوانتوم در اوایل سال ۱۹۰۰ میلادی شکل گرفت، فیزیکدانان مدام چنین حرف هایی می زدند: «نظریۀ کوانتوم چقدر عجیب است، چگونه باعث می شود ذرات در یک لحظه در بسیاری جهات حرکت کنند یا اینکه در یک لحظه در جهت و خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت بچرخند؟»
نظریۀ کوانتوم
مارونی می گوید:« حرف زدن چیزی را ثابت نمی کند و اگر ما داریم به همه می گوییم که نظریۀ کوانتوم عجیب است بهتر این است، برویم و خودمان امتحان کنیم و ببینیم آیا واقعا اینطور هست یا خیر! در غیر این صورت ما کار علمی انجام نمی دهیم بلکه فقط داریم یک سری امواج با مزه روی یک تخته سیاه را توضیح می دهیم.»
این اظهارات باعث شد “مارونی” و اعضایش به منظور یافتن حقیقت ِ تابع موج، یک سری آزمایشات را طراحی کنند. یک اصل راز آلود (تابع موج) که در قلب اعجاب کوانتوم قرار دارد. تابع موج روی کاغذ یک مولفۀ ریاضی است که در فیزیک با حرف یونانیΨ (بخوانید سای-psi) نشان داده می شود و برای توصیف رفتار کوانتومی ذرات استفاده می شود. بسته به آزمایش، تابع موج به فیزیکدانان اجازه می دهد که توسط ِ آن بتوانند احتمال حضور الکترون در هر نقطۀ خاص و یا جهت اسپین یا چرخش آن (بالا یا پایین) را محاسبه کنند. اما ریاضیات به ما نمی گوید که تابع موج خودش چیست. آیا یک معیار فیزیکی است؟ یا یک ابزار محاسباتی که بخاطر جهل انسانها از جهان اطرافشان شکل گرفته است؟
آزمایشات بسیار ماهرانه ای در حال انجام است و این آزمایشات باید یک پاسخ منطقی، بدهند. اما محققان خیلی خوش شانس هستند، زیرا به پاسخ نزدیک هستند و اگر این اتفاق بیفتد آنها می توانند به سوالاتی پاسخ بدهند که دهه ها بی پاسخ مانده است. سوالاتی از این قبیل: آیا یک ذره می تواند در یک لحظه در مکان های مختلفی باشد؟ آیا جهان پیوسته خودش را به جهان های موازی تبدیل می کند که هر یک حاوی ورژن دیگری از ماست؟ آیا اصلا چنین چیزی واقعا وجود دارد؟ الساندرو فدریزی، فیزیکدان دانشگاه کویینزلند استرالیا می گوید: پرسش های مختلفی توسط افراد ِ مختلفی در جایی بیان شده، اما آنچه که واقعا واقعیت دارد، چیست؟
موج ها و ذرات دو روی یک سکه هستند
مباحثات پیرامون اصل واقعیت به روزهای اولیه ارائه نظریه کوانتوم برمی گردد که بیان شد موج ها و ذرات دو روی یک سکه هستند. مثال کلاسیک آن آزمایش دوشکاف است. در این آزمایش الکترون ها به طرف یک صفحه که دو شکاف طولی دارد شلیک می شوند و مشاهده می شود که الکترون ها از هر دو شکاف عبور کرده و دقیقا مثل اینکه یک موج نوری از شکاف ها گذشته باشد طرحی از تداخل امواج را در صفحه مقابلشان ایجاد می کنند. در سال ۱۹۲۶ اروین شرودینگر فیزیکدان اتریشی تابع موج را ابداع کرد تا چنین رفتاری را توصیف کند و برایش یک معادله تعریف کرد که فیزیکدانان توسط ِ آن بتوانند موقعیت ذره را محاسبه کنند.
جهالت، سعادت است
از جنبۀ عملکردی، ذات یا حقیقت ِ تابع موج اهمیتی ندارد. در سال ۱۹۲۰ میلادی کتاب مرجع کپنهاگی که تفسیر نظریۀ کوانتومی می باشد توسط ِ فیزیکدانانی چون نیلز بور و ورنر هایزنبرگ توسعه یافت و آنها در این کتاب، «تابع موج» را فقط یک ابزار برای پیش بینی نتایج خود تلقی کرده و به فیزیکدانان هشدار دادند که خودشان را نگران حقیقت واقعی نهفته در آن نکنند. جین بریکمونت، فیزیکدان آماری در دانشگاه لووین بلژیک می گوید: شما نمی توانید اکثر فیزیکدانان را بخاطر این جمله “ساکت شو و محاسبه کن” سرزنش کنید، زیرا تابع موج باعث پیشرفت های شگرفی در فیزیک هسته ای، فیزیک اتمی، فیزیک حالات جامد و فیزیک ذرات شده است. لذا مردم می گویند که نگران سوالات بزگ نباشید.
در سال ۱۹۳۰ آلبرت انیشتین تفسیر کپنهاگی را رد کرد
اما به هر حال برخی فیزیکدانان نگران این موضوع هستند. در سال ۱۹۳۰ آلبرت انیشتین تفسیر کپنهاگی را رد کرد نه تنها بخاطر اینکه به دو ذره اجازه می داد که تابع موجشان را درهم تنیده کنند، بلکه به این خاطر که موقعیتی را ایجاد می کرد تا اندازه گیری روی یک ذره به طور آنی خصوصیت ِ ذرۀ دیگر را با وجود فاصله ی بسیار زیاد آن دو، تعیین می کرد. انیشتین به جای اینکه “عمل شَبحوار در یک فاصله”(در هم تنیدگی ذرات) را بپذیرد ترجیح میداد این را باور کند که توابع موج ذرات ناکامل بوده است. او پیشنهاد داد که ذرات ممکن است متغیرهای پنهانی داشته باشند که پیامد نهایی اندازه گیری را تعیین می کنند، اما نظریه های کوانتومی آنها را به حساب نمی آورند.
آزمایشات پس از آن نشان دادند که عمل شبح وار در یک فاصله (منظور همان ذرات در هم تنیده ای که در فواصل دور از هم قرار دارند اما خواص مشابه از خود نشان می دهند) کاملا واقعی است و باعث شد فرضیه متغیرهای پنهانی انیشتین رد شود. اما این دستاورد، فیزیکدانان را از ارائه بیانیات خودشان باز نداشت. این بیانیات منجر به ایجاد دو گروه شد. گروهی که با انیشتین موافق بودند و می گفتند تابع موج نمادی از جهل ماست – فیزیکدانان به آن «مدل تابع موج- معرفت شناختی» می گویند- و گروه دوم گروهی بودند که تابع موج را یک اصل واقعی می دانند که به آن «مدل تابع موج-اونتیک یا هستی شناختی» می گویند.
برای درک اختلاف این دو، آزمایش ذهنی ای که شرودینگر در نامه ای به انیشتین ارائه داد را در نظر بگیرید: «در یک جعبه در بسته گربه ای محصور شده است، در این جعبه یک ماده رادیواکتیو وجود دارد که احتمال تشعشع آن در عرض یک ساعت ۵۰% می باشد. در صورت تشعشع ماده رادیواکتیو چکش موجود در دستگاه حرکت کرده و شیشه حاوی سم را خواهد شکست و گربه مسموم شده و می میرد. شرودینگر نوشت: چون فروپاشی ماده رادیواکتیو یک رویداد کوانتومی میباشد، قوانین نظریه کوانتوم بر آن حاکم است. پس از گذشت یک ساعت، تابع موج داخل جعبه باید مخلوطی از گربۀ زنده و مرده باشد.»
آزمایش ذهنی ای که شرودینگر در نامه ای به انیشتین ارائه داد
“فردریزی” می گوید این یک حرف خام است. در واقع در مدل تابع موج- معرفت شناختی، گربه درون جعبه یا زنده است یا مرده و ما این را نمیدانیم چون در جعبه بسته است. اما اکثر مدل تابع موج- هستی شناختی با تفسیر کپنهاگی موافقند که می گوید: تا زمانی که مشاهده گر در جعبه را باز نکند و نگاه نکند گربه داخل جعبه هم مرده است و هم زنده. و این جایی است که مباحثات به بن بست میخورد. کدامیک از نظریات کوانتوم درست است؟ این سوال بسیار سختی است که بخواهیم بطور آزمایشگاهی به آن پاسخ دهیم چرا که اختلاف بین مدل ها اندک است. برای قابل استفاده بودن (کارا بودن) آنها باید پدیده های کوانتومی یکسان را پیش بینی کنند ( مانند تفسیر بسیار موفق کپنهاگی).
“اندرو وایت” فیزیکدان دانشگاه کوئینزلند این قضیه را اینگونه عنوان می کند: «یک کوه بزرگ یکنواخت رو در نظر بگیرید که نه جای گذاشتن پا دارد و نه راهی که بتوان به آن صعود کرد.» وی در سال ۲۰۱۱ با انتشار یک تئوری در مورد اندازه گیری های کوانتومی که به نظر می رسید تابع موج را به عنوان «مدل های ناشناخته» رد می کند، اوضاع را تغییر داد. به طور عمقی تر، اگرچه این تئوری، فضای جستجو داشت که نجات یابند اما به فیزیکدانان الهام می کرد که بطور جدی تر در مورد تشکیل یک مباحثه پیرامون سنجش واقعیت ِ “تابع موج” بیندیشند. مارونی تا آن زمان یک آزمایش را طراحی کرده بود که به طور اصولی باید کار می کرد. چندی بعد او و دیگران روش هایی را یافتند که آزمایشش را در عمل نیز کارا تر می کرد. آزمایش در سال ۲۰۱۴ توسط فردریزی، وایت و سایرین انجام شد.
برای اینکه ایدۀ این آزمایش را واضح کنیم تصور کنید که دو بسته کارت بازی داریم که در یک بسته فقط کارت های قرمز وجود دارند و در بستۀ دیگر فقط تک خال ها هستند. مارتین رینگبور فیزیکدان دانشگاه کویینزلند می گوید: «به شما یک کارت داده می شود و از شما می پرسند این کارت از کدام بسته آمده؟ خب اگر کارتی که به شما داده اند قرمز-تک خال باشد چه؟ این یک همپوشانی است و شما قادر نیستید بگویید آن کارت از کدام بسته آمده، اما اگه این را بدانید که چه تعداد از هر نوع کارتی در هر بسته وجود دارد، میتوانید حساب کنید که هر چند وقت یک بار ممکن است، چنین پدیدۀ عجیبی رخ دهد.
قرارگیری در یک موقعیت خطرناک
در سیستم های کوانتومی چنین ابهام های مشابهی رخ می دهد. برای مثال، همیشه یک روش اندازه گیری منفرد ممکن نیست که تشخیص دهد یک فوتون چگونه قطبش(Polarization) می کند.- قطبش یکی از ویژگیهای امواج عرضی است که جهتِ نوسان را در صفحهٔ عمود بر انتشار موج نشان میدهد.- وایت می گوید: در زندگی واقعی خیلی ساده است که بگوییم غرب کمی بالاتر از جنوب غرب است اما در سیستم های کوانتومی به این سادگی نیست. طبق تفسیر کپنهاگی، هیچ اهمیتی ندارد که بپرسیم قطبش ذره چگونه رخ داد؛ زیرا این سوال حداقل یک جواب ندارد، مگر تا زمانی که یک روش اندازه گیری دیگر بتواند دقیقا جوابش را بیابد. اما مطابق با تابع موج به عنوان “مدل های ناشناخته”، سوال کاملا بامعنی تلقی می شود. علتش فقط آزمایش کننده ها هستند که اطلاعات کافی از روش اندازه گیری که به پاسخ برسد، ندارند.(مثل بازیکن کارت باز). مشابه کارت ها، این امکان وجود دارد که تخمین بزنیم چقدر ابهام میتواند توسط چنین نادیده گیری توضیح داده شود و آن را توسط مقادیر بیشتری از ابهام که توسط سیستم استاندارد داده می شود مقایسه کنیم.
این چیزی بود که تیم فردیزی تست کردند. گروه، قطبش و دیگر ویژگی های فوتون های یک پرتو ِ نور را اندازه گیری کرده و پی بردند که سطحی از هم پوشانی وجود دارد که توسط ِ “مدل های ناشناخته” قابل توضیح نمی باشد. نتایج نشان می دهد اگر واقعیت عینی وجود داشته باشد پس تابع موج نیز حقیقی می باشد. آندریا آلبرتی فیزیکدان دانشگاه بون آلمان می گوید: این بسیار حیرت آور است که شما بتوانید با یک آزمایش ِ ساده به یک حقیقت شگرف دست یابید.
اگر واقعیت عینی وجود داشته باشد پس تابع موج نیز حقیقی می باشد
نتیجه هنوز قطعی نیست. چون آشکارسازها فقط یک پنجم فوتون های موجود در آزمایش را شناسایی و استفاده کردند، لذا تیم مربوطه به ناچار فرض کردند که فوتون های شناسایی نشده رفتاری مشابه با سایر فوتون ها دارند. این یک فرض بزرگ محسوب می شود. در حال حاضر گروه در حال کارکردن روی بستن شکاف نمونه گیری میباشد تا یک نتیجۀ قطعی تر حاصل شود. در همین زمان تیم ِ “مارونی” همراه با گروهی از محققان ِ دانشگاه ولز جنوبی در استرالیا در حال انجام آزمایشات مشابهی با یون ها (که آسان تر از فوتون ها مسیریابی می شوند) هستند.
حتی با وجود اینکه تلاش های آنها به موفقیت رسید و تابع موج به عنوان مدل واقعی مورد قبول واقع شد، با این حال آن مدل ها تنوعات زیادی دارند و آزمایشگران همچنان باید آنها را از هم جدا کنند. از نمونه اولین چنین تفسیرهایی، در سال ۱۹۲۰ میلادی توسط ِ فیزیکدان فرانسوی “لویی دو بروی” انجام شد و در سال ۱۹۵۰ توسط “دیوید بوهم” فیزیکدان آمریکایی بسط داده شد. برحسب مدل های بوهم-بروی ذرات موقعیت ها و خصوصیات تعریف شده ای دارند که توسط نوعی موج راهنما که اغلب با تابع موج شناسایی می شود، هدایت می شوند. این تئوری آزمایش دو شکاف را توضیح می دهد، به طوریکه که موج راهنما قادر است از هر دو شکاف گذشته و یک طرح از تداخل امواج را در صفحۀ مقابلش ایجاد کند، اگرچه الکترونی که راهنمایی می کند تنها از یک شکاف می گذرد.
در سال ۲۰۰۵ مدل های بوهم-بروی یک ارتقاء آزمایشگاهی از یک منبع غیر منتظره دریافت کردند. فیزیکدانان “امانوئل فورت” که اکنون در انیستیتوی لانگوین پاریس است و “یوس کودر” از دانشگاه دیدروت پاریس با دانشجویان مقطع لیسانس آزمایشگاه یک کار منصفانه و راحت ( از نظر خودشان) انجام دادند: آزمایشی بسازید که در آن ببینیم چطور قطرات روغن وقتی در یک سینی پر روغن می افتند با لرزش سینی با هم مخلوط می شوند. در کمال تعجب همگان، وقتی که سینی با فرکانس مشخصی تکان میخورد موج ها اطراف قطرات روغن شروع یه ایجاد شدن می کنند. فروت می گوید: قطرات خود رو بودند. آنها روی موج خود موج سواری یا حرکت می کنند. در واقع یک شی دوگانه بود که داشتیم به آن نگاه می کردیم. یک ذره که توسط ِ یک موج حرکت داده می شد. پس از آن فورت و کودر نشان دادند که چنین امواجی می توانند ذرات را در آزمایش دوشکاف هدایت کنند (همانطور که با تئوری موج راهنما پیش بینی شده بود) و نیز می توانند دیگر اثرات کوانتومی را هم تقلید کنند. فروت تذکر می دهد که این آزمایش اثبات نمی کند که موج راهنما در حوزه ی کوانتوم وجود دارد. اما نشان می دهد که یک موج راهنما در مقیاس اتمی چطور کار می کند. وی افزود: «به ما گفته اند که چنین اثراتی به طور کلاسیک نمی توانند رخ دهند، اما می بینیم که آنها واقعا وجود دارند.»
بخش دیگر مدل های بر پایه واقعیت در سال ۱۹۸۰ انجام شد و سعی کرد تا خصوصیات متفاوت قابل ِ توجه اشیاء کوچک و بزرگ را توضیح دهد. آنجلو باسی فیزیکدان دانشگاه تریست ایتالیا می گوید:« چرا الکترون ها و اتم ها می توانند در یک لحظه در دو مکان حضور داشته باشند، اما اشیایی چون میز، صندلی، گربه و مردم نمی توانند؟» مطابق با مدل های فروپاشی، تابع موج ذرات واقعی است اما می تواند به طور خود به خودی خصوصیات کوانتومی اش را از دست داده و ذره را به یک مکان منفرد بشکند. مدل ها ایجاد می شوند بنابراین احتمال این اتفاق برای یک ذره منفرد بسیار ناچیز است، لذا اثرات کوانتومی در مقیاس اتمی غالب است. اما احتمال فروپاشی در ذره هایی که باهم هستند (در کنار هم قرار می گیرند) به طور چشمگیری افزایش می یابد. بنابراین اشیاء ماکروسکوپی خصوصیات کوانتومی شان را از دست داده و به طور کلاسیک رفتار می کنند.
یک روش این است که به رفتار کوانتومی اشیاء بزرگ و بزرگتر نگاهی بیندازیم. اگر نظریه کوانتومی درست باشد، هیچ محدودیتی وجود ندارد. فیزیکدانان تاکنون آزمایش «تداخل دو شکاف» را با مولکول های بزرگ انجام داده اند. اما اگر مدل های فروپاشی درست باشد، اثرات کوانتومی در بالاتر از یک جرم خاصی ظاهر نخواهند شد. گروه های مختلفی در حال برنامه ریزی برای جستجوی این حد برش (cut off) در حال استفاده از اتم ها، مولکول ها، دسته های فلزی و ذرات نانو هستند. آنها امیدوارند که در یک دهه به نتیجه برسند. مارونی می گوید: « آنچه که در مورد تمام این آزمایشات عالیست این است که ما نظریۀ کوانتوم را با دقیق ترین آزمون ها که قبلا هرگز انجام نشده، مورد سنجش قرار می دهیم.»
جهان های موازی
مدل تابع موج واقعی هم اکنون مشهور و مورد توجه نویسندگان علمی- تخیلی قرار دارد. فرضیه جهان های چندگانه در سال ۱۹۵۰ توسط هیو اورت (فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون نیوجرسی) گسترش یافت. در تجسم “جهان های چندگانه” تابع موج، سیر واقعیت را به قدری عمیق کنترل می کند که هر موقع اندازه گیری کوانتومی انجام می شود، جهان به کپی های موازی می شکند. در مثال گربه شرودینگر وقتی در جعبه را باز می کنید جهان به دو جهان موازی تقسیم می شود، در یک جهان جعبه حاوی گربۀ زنده و در جهان دیگر جعبه حاوی گربۀ مرده وجود دارد.
تشخیص بین جهان های چند گانه ی اورت با مدل نظریه کوانتومی سخت است
تشخیص بین جهان های چند گانه ی اورت با مدل نظریه کوانتومی سخت است، زیرا پیش بینی های هر دو مشابه هم هستند. اما سال ۲۰۱۴ “هاوارد وایزمن” از دانشگاه گریفیت و همکارش مدل جهان های چندگانه قابل آزمون را ارائه کردند. چارچوب آنها حاوی تابع موج نبود، ذرات موجود در آزمایش از قوانین کلاسیک مثل قانون حرکت نیوتن اطاعت می کردند. آثار عجیب روِیت شده در آزمایشات کوانتومی به علت وجود نیروی دافع بین ذرات و همزادهایشان در جهان های موازی، رخ می دهند.
وایزمن میگوید: نیروی دافعه بین ذرات باعث ایجاد امواجی می شود که از طریق جهان های موازی گسترش می یابند. با استفاده از شبیه سازی های کامپیوتری بیش از ۴۰ جهان متقابل، نشان داده اند که این مدل تقریبا تعدادی از اثرات کوانتومی را ایجاد می کند؛ از جمله مسیرهای ذره در آزمایش دو شکاف. با افزایش تعداد جهان ها، الگوی تداخلی بیشتر شبیه آن چیزی که نظریه کوانتومی پیش بینی کرده، می شود. وایزمن می گوید: از آنجا که نظریه پیش بینی می کند نتایج ِ مختلف بستگی به تعداد جهان ها دارد، باید روش هایی ایجاد شوند که ببینند آیا مدل چند جهانی درست هست یا خیر_ منظور این است که در این مدل تابع موج وجود ندارد و واقعیت تماما کلاسیک است.-
از آنجا که مدل وایزمن احتیاجی به تابع موج ندارد پایدار خواهد ماند، حتی اگر در آینده “مدل های ناشناخته” رد شوند. از دیگر مدل های ماندنی می توان به “تفسیر کپنهاگی” اشاره کرد که در حقیقت هیچ واقعیت عینی در آن وجود ندارد و فقط محاسبات در آن موجود است. وایت گفت: این یک چالش منحصر بفرد است. اگر چه هنوز هیچکس نمی داند چگونه آن را انجام دهد. آنچه واقعا حیرت آور است این است که آزمایشی را طراحی کنیم که ببنیم آیا واقعا واقعیت عینی ای آن بیرون هست یا خیر؟ نظر شما چیست؟
منبع: bigbangpage.com- nature.com
سرعت نور در خلأ برابر با ۲۹۹٫۷۹۲٫۴۵۸ متر بر ثانیه است؛ دانشمندان نهایتأ در سال ۱۹۷۵ با این رقم به توافق رسیدند – اما چرا این رقم را تصویب کردند؟ و چرا این رقم اهمیت دارد؟
سرعت نور در خلأ برابر با ۲۹۹٫۷۹۲٫۴۵۸ متر بر ثانیه است
پاسخ به این سئوالات ما را به یک سفر جالب در اعماق فضا، زمان، فیزیک و اندازه گیری می برد و اما داستان هنوز گفته نشده است. مطالعات مدرن سرعت نور را برای اولین بار مورد پرسش قرار می دهند. برای شروع بهتر است تاریخ را مرور کنیم: در ابتدای قرن هفدهم، عموم بر این باور بودند که نور سرعت ندارد و فقط به طور آنی ظاهر می شود.
در قرن شانزدهم، این ایده به طور جدی به چالش کشیده شد. در وهله ی نخست دانشمندِ هلندی آیزاک بکمان در سال ۱۶۲۹ یک سری آینه را در اطراف انفجارات باروت قرار داد تا ببیند آیا مشاهده کنندگان هیچگونه اختلافی را در لحظۀ ظاهر شدنِ جرقه ی نور تشخیص می دهند یا خیر. متأسفانه این نتایج برای بکان و علم قانع کننده نبودند، اما در سال ۱۶۷۶ یک ستاره شناس دانمارکی به نام اوله رومر تغییرات عجیبی را در زمان ماه گرفتگیِ یکی از قمرهای مشتری در طول یک سال تشخیص داد.
آیا این تغییرات به این خاطر بودند که وقتی زمین دورتر باشد نور زمان بیشتری را لازم دارد تا از مشتری سفر کند؟ رومر این چنین تصور کرد و محاسبات دقیقش سرعت نور را تقریبأ ۲۲۰ هزار کیلومتر بر ثانیه اندازه گیری کردند – این تخمین اصلأ بد نیست، به ویژه با توجه به اینکه داده های او در مورد اندازه های سیاره همگی دقیق نبودند. آزمایشات بیشتر بر روی سیاره مان با استفاده از پرتوهای نور دانشمندان را به عدد درست نزدیکتر کردند و سپس در میانه ی دهه ی ۱۸۰۰، فیزیکدان جیمز کلرک مکسول معادلات مکسول خویش را معرفی کرد – روش های اندازه گیری میدان های الکتریکی و مغناطیسی در خلأ.
معادلات مکسول خواص الکتریکی و مغناطیسیِ فضای خالی را تثبیت کردند و پس از اینکه مشخص شد سرعت موج تابش الکترومغناطیسیِ فاقد جرم خیلی نزدیک به سرعت فرضیِ نور است، مکسول بیان کرد که ممکن است آنها دقیقأ با هم انطباق داشته باشند. به نظر می رسد مکسول درست گفته باشد و برای اولین بار توانستیم سرعت نور را بر اساس ثابت های دیگر در جهان اندازه گیری کنیم.
خلأ با ذرات ابتدایی که به سرعت ایجاد شده و از بین می روند پر شده است
در عین حال، کار مکسول به شدت نشان می داد که نور به خودی خود یک موج الکترومغناطیسی است و پس از تأیید این ایده، آلبرت انیشتین در سال ۱۹۰۵ به عنوان بخشی از نظریۀ نسبیت خاص خود به آن پرداخت. امروزه، سرعت نور یا c به عنوان سنگ بنای نسبیت خاص در نظر گرفته می شود – برخلاف فضا و زمان، سرعت نور ثابت است و مستقل از مشاهده کننده عمل می کند. بعلاوه، این ثابت زیربنای درک ما از جهان است. این ثابت با سرعت امواج گرانشی انطباق دارد و بله، این همان c در معادلۀ معروف E=mc2 می باشد.
فقط دانش مکسول و انیشتین را درباره ی سرعت نور در اختیار نداریم. دانشمندان نور را با برگرداندنِ لیزرها از اشیا و مشاهدۀ عملکرد گرانش در سیاره ها اندازه گیری کرده اند و تمام این آزمایشات به یک رقم یکسان دست یافته اند. هرچند، به لطف نظریۀ کوانتوم (شاخه ای از فیزیک که بیان می کند جهان به آن اندازه که تصور می کنیم ثابت نیست)، داستان به اینجا ختم نمی شود.
نظریۀ میدان کوانتوم می گوید که خلأ هرگز واقعأ خالی نیست: خلأ با ذرات ابتدایی که به سرعت ایجاد شده و از بین می روند پر شده است. این ذرات موج های الکترومغناطیسی را ایجاد می کنند و می توانند تغییراتی را در سرعت نور ایجاد کنند. مطالعات بر روی این ایده ها همچنان ادامه دارند و یک روش قطعی را برای آن پیدا نکرده ایم. در حال حاضر، سرعت نور به همان اندازه ای که قرن ها بوده باقی می ماند و ثابت است…
منبع: bigbangpage.com - sciencealert.com
آستان مقدس امامزاده محسن
نسب این امامزاده بزرگوار به امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می رسد. در یادداشتهاى نویسنده متتبّع، آقاى سید مصلح الدین مهدوى، راجع به این امامزاده، آمده است:
در قریه مارنان اصفهان، از بلوک اصفهان مقبره هاى است معروف به امامزاده غریب، که روى سنگ لوح آن نوشته است: جناب محسن بن موسى بن جعفر (علیه السلام) با توجه به تابلویی که جهت اطلاع زایرین در حرم موجود است امامزاده محسن برادر بزرگتر حضرت معصومه (سلام الله علیها) پسر بلافصل حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) و برادر بزرگتر حضرت امام رضا (علیه السلام) می باشند.
امامزاده محسن برادر بزرگتر حضرت معصومه (س) می باشد
ایشان در سال 208 هـ.ق در زمان حضرت امام جواد (علیه السلام) از مدینه و به روایتی از سامراء به این مکان آمده و به امر کشاورزی پرداختند که بعد از شناسایی به دست عمال عباسی به شهادت رسیدند. اسناد و مدارک شجرنامه این امامزاده بزرگوار در مرکز قاضی شهید نورالله هندوستان نگهداری شده و رونوشت آن در حرم جهت بازدید زایرین در معرض دید قرار دارد.
امامزاده محسن پسر بلافصل حضرت امام موسی کاظم (ع) و برادر بزرگتر حضرت امام رضا (ع) می باشد
گورستان کشتی های «میناق» که در دریاچه
آرال در کشور ازبکستان واقع شده است را می توان به شهر ارواح در وسط بیابان
بی آب و علف تشبیه کرد. این منطقه، زمانی یکی از شلوغ ترین بندرگاه های
ماهی گیری به شمار می رفته و یکی از ۴ دریاچه بزرگ جهان نیز بوده.
دریاچه آرال یا دریاچه خوارزم، در نتیجه پروژه انحراف مسیر رودخانه ها توسط دولت شوروی، آب شده و به زمینی خشک تبدیل شد.
با
اینکه خشک شدن این دریاچه بسیار ناراحت کننده است اما بدنه کشتی های بر
جای مانده در کف این دریاچه که در حال حاضر به یک بیابان خشک تبدیل شده
اند، چشم اندازهای جالب توجهی ایجاد کرده که دیدنشان خالی از لطف نیست.
احتمالا
می دانید که ازبکستان در آسیای مرکزی واقع شده و با کشورهای افغانستان،
تاجیکستان و ترکمنستان، مرز مشترک دارد. سرزمین ازبک ها، شامل شهرهای
باستانی و تاریخی زیادی است و سمرقند، بخارا، خیوه و خوارزم از مهم ترین و
قدیمی ترین شهرها و مناطق این سرزمین هستند.
گورستان کشتی های
«میناق» که روی دریاچه آرال (یکی از بزرگ ترین دریاچه های جهان) واقع شده
است، زمانی به عنوان شلوغ ترین بندر ماهی گیری در منطقه محسوب می شد. با
اینکه اکنون مشتی خاک و خاشاک از آن باقی مانده، اما همچنان مناظر جالب
توجهی در آن مشاهده می شود که از شما دعوت می کنیم در ادامه با ما به
تماشای آن ها بنشینید.
یکی از 4 دریاچه بزرگ جهان که بیش از 68 هزار
کیلومتر مربع مساحت دارد، یعنی دریاچه آرال پس از پروژه انحراف رودخانه ها
توسط دولت شوروی خشک شد.
گورستان کشتی های «میناق» در دریاچه آرال در کشور ازبکستان واقع شده است
آرال سی به مفهوم «دریایی از
جزایر» است و دلیل انتخاب این نام نیز بیش از 1100 جزیره ای بوده که زمانی
روی این دریاچه وجود داشته اند. حالا، بدنه کشتی های به گل نشسته زیر تیغ
آفتاب می سوزند و از بین می روند.
این منطقه، زمانی یکی از شلوغ ترین بندرگاه های ماهی گیری به شمار می رفته
در حال حاضر، نزدیک ترین ساحل به این گورستان حدود 1600 کیلومتر با آن فاصله دارد.
دریاچه آرال یکی از ۴ دریاچه بزرگ جهان نیز بوده است
روند خشک شدن دریاچه آرال در دهه 1960 میلادی آغاز شد.
روند خشک شدن دریاچه آرال در دهه 1960 میلادی آغاز شد
خشک شدن این دریاچه به عنوان یکی از بزرگ ترین فاجعه های زیست محیطی در طول تاریخ به شمار می رود.
دریاچه آرال ، در نتیجه پروژه انحراف مسیر رودخانه ها توسط دولت شوروی، به زمینی خشک تبدیل شد
بسیاری از ماهی گیران مویناک که در
این دریاچه به صید ماهی مشغول بودند با خشک شدن این دریاچه، بیکار شده و
به تدریج این صنعت نیز در این منطقه از بین رفت.
خشک شدن این دریاچه به عنوان یکی از فاجعه های زیست محیطی در طول تاریخ به شمار می رود
بسیاری از ماهی گیران مویناک که در
دریاچه آرال به صید ماهی مشغول بودند با خشک شدن این دریاچه، بیکار شده و
به تدریج این صنعت نیز در این منطقه از بین رفت.
در حال حاضر، نزدیک ترین ساحل به این گورستان حدود 1600 کیلومتر با آن فاصله دارد
این منطقه که اکنون به شهر ارواح تبدیل شده، در زمان اوج خود برای بیش از 40 هزار نفر در صنعت ماهی گیری ایجاد اشتغال کرده بود.
منبع: rooziato.com
کازابلانکا تمام ویژگیهای پایتخت مراکش را با خود دارد جز تشریفاتی که مخصوص محیطهای سیاسی و اقتصادی است.جمعیت این شهر پرتکاپو و بزرگترین شهر مراکش، بیش از 4 میلیون نفر جمعیت دارد . کاسا(نامی که توسط مردم محلی به کازابلانکا داده شده)، شهری است که از یک روستای کوچک با تاریخی بیش از 150 سال تشکیل شده و امروز مهاجران بسیاری به امید یافتن سرپناه، شغل و زندگی بهتر راهی آن میشوند و البته کازابلانکا شهری نیست که کسی را ناامید کند. ریشههای کازابلانکا به قرون وسطا باز میگردد؛ زمانی که این سرزمین فلاتی مشرف به خط ساحلی با یک بندر کوچک بود و بعد از آن پایتخت یک کشور مستقل شد و در قرن 7و8 به تصرف اعراب درآمد.
کازابلانکا تمام ویژگیهای پایتخت مراکش را با خود دارد
شهری که ما
امروز میبینیم در میانه قرن 19 شروع به شکل گیری کرد. برای مسافران غالبا
وجه مدرن شهر تعجب برانگیز است؛ برخلاف تصوری که در فیلمها از این شهر
ارائه میشود. کازابلانکای امروز یک شهر جهان وطنی است. کافهها و
رستورانهای آن تصویری از یک شهر اروپایی را در ذهنتان زنده خواهد
کرد.علاوه بر این کازابلانکا ترکیبی از گنجینههای معماری است و در زیر
بارقههای طلایی رنگ خورشید شما میتوانید برق ساختمانهای قدیمی را که
هنوز هم جلوه گری میکنند تشخیص دهید. کازابلانکا با رستورانهای مشهور و
مراکز خرید پر جنب و جوش تلاش دارد تا سبک زندگی همتایان غربی خود را تکرار
کند. تلفیق معماری فرانسوی با سبک سنتی مراکش ساختمانهای زیبایی را خلق
کرده است که برای گردشگران جذابیت دارد. اگر دوست دارید از فرهنگ و سنتهای
مراکش سر دربیاورید و یک مقصد فراموش نشدنی را تجربه کنید باید
چمدانهایتان را برای سفر به کازابلانکا ببندید.
برای سفر به مراکش
باید همراه با مدارک خود در سفارتخانه این کشور حضور پیدا کنید. مدارک
مورد نیاز برای درخواست ویزای مراکش شامل کارت ملی، شناسنامه، دو قطعه عکس
رنگی، نامه تمکن مالی، نامه اشتغال به کار و برگه رزرو هتل و هواپیماست.
فراموش نکنید که فرم ویزا را باید از یک ماه قبل تکمیل و از تمامی مدارک
خود یک کپی تهیه کنید. برای رسیدن به کازابلانکا میتوانید از خطوط هوایی
امارات، قطر، ترکیش و ایرفلوت روسیه استفاده کنید.
کازابلانکا، بزرگترین شهر مراکش است و بیش از 4 میلیون نفر جمعیت دارد
کازابلانکا در
تمام طول سال به استقبال گردشگران میرود. آب و هوای شهر عموما گرم و معتدل
است و همین باعث میشود گردشگرانی که از سرمای هوا در شهرهای خودشان فراری
هستند، کازابلانکا را به عنوان مقصد سفر انتخاب کنند. تابستانهای این شهر
گرم است، اما این گرما غیر قابل تحمل نیست. مردمان این شهر غالبا مسلمان
هستند و به همین دلیل، تعطیلات رسمی آن همراه با تعطیلات مذهبی است.
زمستانهای کازابلانکا معمولا ابری و مرطوب است و شما میتوانید با همراه
داشتن یک ژاکت شب را به صبح برسانید.
اتوبوس و تراموا
در
کازابلانکا سامانههای خیابان بندی، علائم راهنمایی و نشانهها با کشورهای
اروپایی مشترک است. بسیاری از تابلوها به زبان عربی و فرانسه نوشته
شدهاند. تردد در بخش «مدینه» یا قسمت قدیمی شهر ممکن است کمی دشوار باشد
که آن هم به دلیل کوچک بودن فضا چندان مشکلی محسوب نمیشود. تراموای شهر در
سال 2012 افتتاح شد و از ساعت 6 صبح تا 22 فعال است. اتوبوس هم یکی دیگر
از وسایل مناسب برای حمل و نقل در شهر است. با این که شرکتهای مختلفی
مسئولیت اتوبوسهای شهر را برعهده دارند، اما قیمتهای یک مسیر خاص در تمام
این شرکتها ثابت است. تاکسیهای شهر قرمزرنگ هستند و کرایه آنها هم غالبا
مناسب است.
«کازابلانکایی» که شهر نیست!
بسیاری
از گردشگران بیش از آن که نام کازابلانکا را شنیده باشند، این شهر را به
واسطه فیلم معروف کلاسیکی به همین نام میشناسند. این فیلم یک داستان
عاشقانه را در زمان جنگ به تصویر میکشد. نکته جالب این است که فیلم اصلا
در شهر کازابلانکا فیلمبرداری نشد؛ بلکه یک استودیو در هالیوود در سال 1942
مکان فیلمبرداری آن بوده است. با این حال موسیقی فیلم هنوز هم در کافهها و
رستورانهای کازابلانکا پخش میشود و فیلم کازابلانکا به نوعی از تاریخ
شهر جداناشدنی است. فیلم اسب خدا هم که در سال 2003 ساخته شده یکی دیگر از
فیلمهایی است که شما را با وجوه مختلف این شهر آشنا میکند. فیلم به نقاط
تیره و تاریک شهر سرک میکشد تا فقر، فساد و خشونت را به تصویر بکشد.
البته تصویر سیاهی که در این فیلم از کازابلانکا نمایش داده میشود تا حدود
زیادی غیر واقعی است.
کتاب طاهر شاه هم مربوط به تاریخ گذشته
کازابلانکاست؛ یعنی زمانی که شهر در تصرف اعراب بود. اگر به فرهنگ آن زمان
علاقهمندید این کتاب میتواند راهنمای خوبی برای سفرتان باشد. در هر حال،
فیلمها و کتابهای موجود تصور دقیقی از شهر کازابلانکا به شما ارائه
نمیدهند و توصیه ما این است که حتما خودتان این شهر را تجربه کنید.
کازابلانکا
با رستورانهای مشهور و مراکز خرید پر جنب و جوش تلاش دارد تا سبک زندگی
همتایان غربی خود را تکرار کند. تلفیق معماری فرانسوی با سبک سنتی مراکش
ساختمانهای زیبایی را خلق کرده است که برای گردشگران جذابیت دارد.
بهترین مکان اقامت
کازابلانکا
تمام گزینههای اقامتی را پیش روی شما میگذار با افزایش تعداد گردشگران
تعداد هتلها هم بیشتر شدهاست. بنابراین اگر به دنبال یک هتل لوکس هستید و
یا اگر یک مسافرخانه ارزان قیمت میخواهید در کازابلانکا برای شما همه
شرایط فراهم است.
لوکس و مدرن
کازابلانکا در تمام طول سال به استقبال گردشگران میرود
هتل سوفیتای
کازابلانکا در نزدیکی بخش تاریخی شهر واقع شده و با یک پیاده روی 2
دقیقهای شما را به «مدینه» (بخش تاریخی شهر) میرساند. این هتل 5 ستاره در
نزدیکی مسجد حسن دوم قرار دارد و یکی از هتلهای مجهز شهر است. این هتل دو
رستوران دارد که بهترین غذاهای سنتی مراکش را برایتان آماده میکنند.
اینترنت پر سرعت رایگان، پارکینگ، ماساژ، آبگرم و حمام سنتی از امکانات این
هتل است. برای اقامت در این هتل باید شبی 216 دلار بپردازید.
شهر زیر پای شما!
آب و هوای شهر کازابلانکا، عموما گرم و معتدل است
هتل کنزی تاور که
در یکی از برجهای دوقلوی کازابلانکا واقع شده؛ ساختمانی مدرن، زیبا و
مجهز با نمایی شگفت انگیز به شهر دارد. این هتل دسترسی آسانی به مراکز
تاریخی دارد و استخر آبگرم، مرکز تناسب اندام، اینترنت رایگان و خدمات
نگهداری از کودکان این هتل را از دیگر هتلها جلو انداخته است. تمام
اتاقهای هتل مجهز به تلویزیون صفحه تخت است و 3 رستوران آن انواع غذاهای
محلی وبین المللی را برایتان فراهم میکنند. برای اقامت در این هتل باید
شبی 148 دلار بپردازید.
در قلب شهر
کازابلانکای امروز یک شهر جهان وطنی است
هتل گلدن تولیپ فراه (Golden Tulip Farah)
در قلب کازابلانکا واقع شده است؛ هتلی که 5 دقیقه با مسجد حسن دوم فاصله
دارد. همه اتاقهای هتل مجهز به اینترنت و تلویزیون کابلی است و استخر
سرپوشیده و باشگاه تناسب اندام برای مهمانان هتل در نظر گرفته شده است.
انتقال از فرودگاه به هتل رایگان است اما برای استفاده از این خدمات باید
از قبل با هتل هماهنگیهای لازم را انجام دهید. برای اقامت در این هتل 5
ستاره باید شبی 115 دلار بپردازید.
ارزان و مجهز
کافهها و رستورانهای کازابلانکا، تصویری از یک شهر اروپایی را در ذهنتان زنده خواهد کرد
هتل فورتین با
قیمت و امکانات مناسب یکی از هتلهای محبوب شهر برای گردشگران است. سرآشپز
رستوران هتل در پخت انواع غذاهای مراکشی تبحر دارد و تمام اتاقهای هتل
مجهز به دستگاه پخش دی وی دی و تلویزیون ماهوارهای است. دستگاه قهوه ساز و
کتری برقی هم در تمام اتاقها موجود است. برای اقامت در این هتل 4 ستاره
باید شبی 64 دلار بپردازید.
طعم چای مراکشی
ملنا ریزیک/ نویسنده نیویورک تایمز
مراکش
و فاس غالبا در بین گردشگران به واسطه آداب و رسوم باستانی شان معروف
هستند، اما کازابلانکا ، شهر زنده و پویایی است که سنت و مدرنیته در آن به
خوبی ترکیب شده است. شهری با ریشههای رومی که فرهنگ فرانسوی و پرتغالی و
حتی اسپانیایی در لایههای مختلف آن نفوذ کرده است. سامانه تراموای پر زرق و
برق کازابلانکا یک نمونه از خودنمایی این شهر برای نشان دادن وجه مدرن خود
است. در بخش قدیمی شهر هنوز هم میتوان گاریهای پر از توت فرنگی را دید و
همچنین فروشندهای که برای فروش ساندویچ سرخ شدهاش به هر ترفندی متصل
میشود.
کافی است 5 دقیقه با تاکسی از بخش قدیمی شهر دور شوید تا
به مراکز لوکس خرید و گالریهای مدرن برسید. بازار مرکزی کازابلانکا یک
بازار زیبا و دوست داشتنی است که فروشندگان در آن هر نوع کالایی را به شما
عرضه میکنند. انواع سبزی، آجیل و ادویههای محلی در این مکان خرید و فروش
میشوند. هنگام ظهر بسیاری از فروشندگان برای خواندن نماز کسب و کار خود
را تعطیل میکنند. چای و قهوه نوشیدنی اصلی مردم شهر است. شما هم بهتر است
یک استکان چای را مهمان مراکشیها باشید تا طعم ممتاز آن برای همیشه در
ذهنتان به یادگار بماند.
کازابلانکا با رستورانهای مشهور و مراکز خریدش تلاش دارد تا سبک زندگی همتایان غربی خود را تکرار کند
کازابلانکا دارای
سابقه غنی در آشپزی است. انتخاب غذا از بین منوهای شهر کار دشواری است؛
زیرا هر کدام از غذاهای محلی شهر طعم ممتاز خود را دارد. اگر غذاهای
دریایی دوست دارید کازابلانکا شهر شماست؛ انواع ماهیهای لذیذ و تازه در
منوهای رستورانهای شهر وجود دارند. پیدا کردن رستوران خوب در این شهر
چندان کار دشواری نیست. در اطراف مراکز تفریحی و سواحل، تعداد کافهها و
رستورانها بیشتر است. اگر دوست دارید غذاهای اسپانیایی را در کنار غذاهای
سنتی مراکش تجربه کنید بهتر است سری به رستوران لو بودگا (La Bodega)
بزنید. در این رستوران موسیقی محلی هم به طور زنده پخش میشود و محیط
بانشاط و سرگرم کنندهای دارد. رستوران لوقُله(Le Relais) با انواع غذاهای
فرانسوی طعم پاریس را برایتان زنده خواهد کرد. در این رستوران میتوانید
انواع ماهی، اسپاگتی و سبزیهای لذیذ را در حین گوش سپردن به موسیقی پاپ
میل کنید.
کازابلانکا دارای سابقه غنی در آشپزی است
رستوران لو
سکالا(La Sqala) که در یک عمارت متعلق به قرن 18 واقع شده یک مکان ایده آل
برای کسانی است که دوست دارند از شلوغیهای شهر دور باشند و به دنبال
آرامش هستند. چای نعناعی این رستوران را باید در باغ رستوران بنوشید تا طعم
واقعی چای مراکشی را امتحان کرده باشید.
72 ساعت در بزرگترین شهر مراکش
فرودگاه
بین المللی کازابلانکا اولین مقصد ورودی گردشگران مراکش است . به نوعی این
شهر دروازه شناخت مراکش به شمار میرود؛ شهری که به عنوان مرکزی تجاری و
صنعتی شناخته میشود. این شهر برای شناخت معماری اروپایی بهترین نقطه مراکش
به شمار میرود. گرچه ممکن است تعداد جاذبههای گردشگری کازابلانکا به پای
بسیاری از شهرهای اروپایی نرسد، اما هنوز هم جاذبههای بسیاری را در خود
جای دادهاست.
روز اول کشف شهر قدیمی
«مدینه»
بخش تاریخی و قدیمی شهراست که با وجود وسعت کم آن، برای گردشگران
جذابیتهای زیادی دارد. این بخش در فهرست گردشگران فرهنگی و تاریخی قرار
دارد.
معروفترین مسجد شهر
مسجد حسن دوم در خط ساحلی و در نوک شمالی بخش «مدینه» کازابلانکا واقع شده است
مسجد حسن دوم در خط
ساحلی و در نوک شمالی بخش «مدینه» کازابلانکا واقع شده است. عملیات ساخت
مسجد در سال 1993 پایان یافت. این مسجد دومین مسجد بزرگ جهان است که 2
هکتار مساحت دارد و منارههای 200 متری آن جزو بلندترین منارههای دنیا
محسوب میشوند. سالن نمازخانه مسجد گنجایش 25 هزار نمازگزار را دارد .
کوچههای مدینه
کشف و جست و جو در کوچههای پر پیچ و خم «مدینه» در کازابلانکا لذت خودش را دارد
گرچه ممکن است کوچه پس کوچههای
«مدینه» کازابلانکا به اندازه «فاس» جذابیت نداشته باشد، اما لذت کشف و جست
و جو در کوچههای پر پیچ و خم و تماشای مغازهها و بازارهای قدیمی شهر هم
لذت خودش را دارد. در این محله که شلوغ و درهم و برهم است، میتوان نبض
زندگی را در کازابلانکا حس کرد.
عمارت تاریخی
خانه
محمد پنجم در میدان مرکزی کازابلانکا واقع شده است. این خانه محل بسیاری
از ساختمانهای رسمی شهر بوده است از جمله دفتر اصلی پست، کاخ دادگستری،
بانک اصلی مراکش. نمای ساختمان با وجودبه معماری مدرن، از ویژگیهای سنتی
هم بهره برده است. فواره مرکزی و باغ ساختمان در شب هنگام بسیار دیدنی است.
روز دوم گردش ساحلی
سواحل کازابلانکا در نوع خود بی نظیر است. در اطراف این سواحل انواع امکانات مورد نیاز برای تفریح فراهم شده است.
ساحل لوکس
سواحل کازابلانکا در نوع خود بی نظیر است
منطقه ساحلی
کازابلانکا در حومه شرقی شهر واقع شده و بسیاری از هتلهای لوکس و
رستورانهای محبوب شهر در اطراف آن قرار دارند. در طول روز برای استفاده از
تابش گرمابخش خورشید و ساحلی بکر میتوانید به این منطقه شهر سری بزنید.
شب هنگام هم برای انجام ورزشهای ساحلی از جمله والیبال ساحلی، امکاناتی در
نظر گرفته شده است.
آرامش و دیگر هیچ
«محمدیه»
که بخش ساحلی و تا حدودی خواب آلود کازابلانکاست، با سواحل زیبا و آرام
خود شما را شگفت زده خواهد کرد. گرچه محمدیه دومین بندر مراکش است، اما
خوشبختانه تحت تاثیر صنعت و تکنولوژی قرار نگرفته و زیباییهای بکر خود را
حفظ کرده است. این منطقه با کافهها و رستورانهای زیبا، مکان مناسبی است
برای گذراندن ساعاتی در آرامش.
ساحل اصیل
روستای
ساحلی اولیدیا (Oualidia) که یکی دیگر از سواحل دوست داشتنی کازابلانکاست،
برای کسانی که به مراکش قدیمی علاقهمند هستند مکانی ایده آل به شمار
میرود. در این ساحل از عمارتهای پر شکوه خبری نیست و همه چیز شکل سنتی و
قدیمی خود را حفظ کرده است. رستورانهای محلی این منطقه لذیذترین غذاهای
دریایی شهر را برایتان میپزند.
روز سوم ماجراجویی در شهر
کازابلانکا یک شهر زنده و پویاست.بنابراین ماجراجویی جزو جداناشدنی سفرتان خواهدبود.پس بهتر است با آغوش باز به استقبال آن بروید.
کلیسای متروکه
کلیسای
جامع در دهه 1930 ساخته شده و معماری آن ترکیبی هوشمندانه از سبک اروپایی و
مراکشی است. متاسفانه ساختمان برای سالها به حال خود رها شده بود و امروز
نیازمند بازسازی و ترمیم جدی است. با این وجود زیبایی درون آن هنوز دیدنی
است. ورود به کلیسا برای گردشگران چندان مرسوم نیست، اما اگر خوش شانس
باشید و نگهبانان اجازه ورود به ساختمان را به شما بدهند شکوه و جلال گذشته
این بنا را از نزدیک خواهید دید.
بازار مرکزی
بازار مرکزی کازابلانکا بازار شلوغی است
بازار مرکزی کازابلانکا بازار شلوغی است.
برای گردشگرانی که دوست دارند مراودات روزمره مردم را از نزدیک تجربه کنند،
این بازار یک مکان ایده آل محسوب میشود. در این بازار میتوانید از زنان
دستفروش سبزیهای تازه و معطر بخرید یا از فروشندگانی که کالاهایشان را با
صدای بلند تبلیغ میکنند خواروبار مورد نیاز خود را تهیه کنید. این بازار
برای عکاسان هم جذابیت بسیاری دارد.
بندر باستانی
«صافی»
بندری بازمانده از عصر روم باستان استواین بندر در دوران «موحدون» اهمیت
بسیاری یافت. پرتغالیها در سال 1508 شهر را اشغال کردند و بناهای باشکوهی
در این بخش ساختند که هنوز هم بازماندههای آن باقی مانده است. صافی مرکز
سفال و سرامیک شهر است و شما میتوانید یک بعد از ظهر عالی را در این بخش
شهر تجربه کنید.
منبع:6o7.hamshahrilinks.org